کد خبر:38117
پ

همدان از زمان پیدایش نخستین تمدن ها در ایران، یعنی مادها تا زمان روزگار هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، آل بویه و سلجوقیان یکی از پایتخت‌های کشور بوده‌است. تا به امروز تغییرات بسیاری کرده و به یکی از بهترین مقاصد گردشگری در ایران تبدیل شده است. این شهر با تاریخ طولانی داستان‌ها و جاذبه‌های تاریخی بسیاری را در خود جای داده است نخستین باری که اسم این شهر برده شد، در حدود ۱۱۰۰ سال پیش از میلاد بود که نام همدان را اَمدانه ذکر شده‌است.

 این شهر تحت نام‌های دیگری از قبیل هگمتانه، هگمتان، اکباتان، اکباتانا، آمدانه، آنادانا نیز نوشته شده‌است.

شهر همدان

بنای شهر همدان را به دیا آکو پادشاه ماد ها که در حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح زندگی می کرده نسبت می‌دهند. هرودت در کتابی گفته است که پادشاه ماد این محل را که اکباتان و هگمتانه نامیده می شد به پایتختی برگزید.

این شهر در زمان فرمانروایی بخت النصر (بنوکد نصَّر) ویران شد و بعدها در زمان داریوش بزرگ و بدستور وی مرمت شد. در زمان اشکانیان، که تیسفون پایتخت کشور ایران بود همدان اقامتگاه تابستانی شاهان اشکانی بود و بعد از آنها ساسانیان نیز قصر های تابستانی خود را در این منطقه بنا نهادند خرابه های باروی قلعه اشکانی بر فراز تپه مصلی و مجسمه شیر سنگی متعلق به یکی از دروازه های همدان از آثار دوره ساسانیان است.

در قرن ششم هجری سلجوقیان مرکز خود را از بغداد به این شهر منتقل کردند و مدت پنجاه سال این شهر پایتخت سلجوقیان بود. در حمله وحشیانه مغول ها این شهر به ویرانه ای مبدل شد.بایدوخان مغول پس از تاج گذاری در این شهر آن را باز سازی کرد. اما این شهر همواره مورد تاخت و تاز بود و این بار نوبت سلسله تیموریان بود که این شهر را ویران نمایند. در زمان سلسله صفویه این شهر از نعمت آبادانی بهره مند شد.پس از انقراض سلسله صفویه این شهر به تصرف احمد شاه عثمانی در آمد که پس از شش سال توسط نادر شاه افشار باز پس گرفته شد.

البته این شهر بعد از این هم بارها مورد تاخت و تاز و تسلط اقوام مختلف قرار گرفته تا اینکه در تاریخ ۱۱۴۵ هجری قمری کاملا به ایران الحاق گردید.

شهر همدان به علت قرار گرفتن در مسیر راه های اصلی منطقه غرب ایران درقرن های اخیر همواره از نظر بازرگانی مورد توجه بوده است. همچنین این شهر در مسیر جاده ابریشم قرارداشته است.

مراکز دیدنی

کاخ هگمتانه، آرامگاه‌بوعلی، آرامگاه‌باباطاهر، آرامگاه استر، گنبدعلویان، قبراسکندر، آرامگاه عارف، عین‌القضات‌، برخ قربان، خانه شهبازیان، شیر سنگی، عمارت باغ نظر، سرای قلمدانی، تلسکوپ همدان، میدان امام، قلعه دختر، تپه هگمتانه، تپه پیسا، تپه مصلی، تپه حاج عنایت، حمام امیرافخم، پل شکسته، کاروانسرای گلشن، پل جهان آباد، کتیبه گنج نامه، مقبره استرومردخای، کلیسای پروتستان را می توان نام برد.

جاذبه‌های طبیعی

پیست اسکی، آبشارگنجنامه، رودخانه قره چای، غار هیزج، غار بگلیجه، غار قلعه جوق، غارآق قایا، غار قوری قلعه، دره زینا، دوزخ دره، دریاچه پشت سداکباتان، مسجدجامع همدان، مسجد علویان، مسجد شورین، مسجد هگمتانه، امامزاده خضر، امامزاده هود، امامزاده محسن، امامزاده حسین، امامزاده علی، امامزاده عبدالله، امامزاده یحیی، امامزاده محمد، امامزاده ضیاءآباد، مقبره استرومردخای، کلیسای پروتستان، کلیسای رافائیل همدان را شامل می شود.

علت نام‌گذاری ۱ شهریور ماه به عنوان روز همدان

شناخت تاریخ و گذشته هر شهری یکی از بهترین روش‌ها برای آشنا شدن با فرهنگ آن کشور است. همدان نیز با توجه به موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که دارد به عنوان یکی از مهمترین شهرهای ایران شناخته می‌شود به همین منظور نیز تاریخ یکم شهریور ماه زادزوز حکیم بوعلی سینا را به عنوان روز همدان در تقوم انتخاب کرده‌اند.

در دنیایی که امروز، یکی از علائم حیات و زنده بودن ملت ها، توجه به مفاخر گذشته خویش است، کمتر ملتی است که در تجلیل و تکریم علما، دانشمندان، فضلا و هنرمندان خود کوتاهی کند. ملت ایران، که  به لحاظ تاریخی روزگار کهنی را گذرانده، در طی قرون متمادی علما، دانشمندان، فضلا و هنرمندان کم نظیری تحویل جامعه بشر داده است، که هر کدام از آنان برای پیشرفت تمدن، خدمات گران بها و بی مانندی ارائه کرده اند.

یکی از آن عالمان بی مثال و فضلای کم نظیر، فیلسوف و طبیب مشهور قرن چهارم حجه الحق، شیخ الرئیس، شرف الملک، ابوعلی سیناست، که به شهادت محققین آسیایی و اروپایی افکار و عقاید او قرن ها بر شرق و غرب عالم حکمرانی کرده است.

اصل و نسب و زندگی ابن سینا

حجه الحق شرف الملک شیخ الرئیس، ابوعلی سینا بن عبداالله بن حسن بن علی بن سینا، که به طور اختصار او را به عنوان فرزند جدش «ابن سینا» یا با ذکر کنیه ی وی «بوعلی» و افزودن نام جدش «سینا» ابوعلی سینا می خوانند. در شهریور ۳۵۹ هـ.. ش در خرمیثین از توابع بخارا به دنیا آمد. در سن ۱۰ سالگی قرآن و ادب و اصول دین را آموخت، در همین زمان حساب و هندسه را یادگرفت.

پس از آن فقه را آموخت، در این هنگام به فرا گرفتن فلسفه و منطق و نجوم پرداخت. سپس به تنهایی به تحصیل علوم طبیعی و الهی پرداخت. آنگاه به آموختن علم طب راغب گشت و در مدتی کوتاه در طبابت مهارت پیدا کرد. در شانزده سالگی به تدریس طب ودرمان بیماران پرداخت. در همین زمان نوح بن منصور سامانی که گرفتار بیماری شده بود، درمان کرد و همین سبب شهرت وی شد، و توانست از کتابخانه سلطنتی استفاده کند. در ۱۸ سالگی از فراگرفتن همه ی علوم آن زمان فارغ شد و در۲۱ سالگی دست به تألیف و تصنیف زد.

پس از مرگ پدرش در ۲۲ سالگی چون سلسله ی سامانیان منقرض شد، ابن سینا بخارا را ترک کرد و به گرگانج سفر کرد. از روزی که ابن سینا از بخارا خارج شد، زندگی پرآشوبی داشته که قسمتی صرف درس، بحث و تألیف، بخشی در سفر، کارهای وزارت، زندان و فرار گذرانده است.

ابن سینا پس از چندی به علت نابسامانی از گرگانج به نسا، و از آنجا به ابیورد، سپس به طوس بعد به شقان و از آنجا به جاجرم و بعد به گرگان رفت .شیخ الرئیس برای پیداکردن گوهرشناسی که خریدار کالای گرانبهای دانش باشد ، به ری سفر کرد و در آنجا مجدالدوله را درمان کرد و کتاب معاد را به نام وی تصنیف کرد.

بر اثر رویدادهای پی درپی ناگزیر از ری به قزوین رفت ، و از آنجا رهسپار همدان شد . در همدان با امیر آن جا شمس الدوله آشنا شد و چون وی بیمار بود ، شیخ به معالجه او پرداخت و به پاس این خدمت طبیب مخصوص امیر شد و طولی نکشید که به سمت وزارت شمس الدوله نایل گشت در این زمان رقیبان توطئه ای فراهم کردند وخواستار مرگ وی شدند ، ولی شمس الدوله فقط او را از وزارت عزل کرد. تا آن که دوباره مرض قولنج شمس الدوله عود کرد و شیخ را احضار کرد و بعد از درمان دوباره به مسند وزارت بازگشت.

بعد از مرگ شمس الدوله، فرزند او سماء الدوله از شیخ خواست که وزارت او را برعهده بگیرد ولی شیخ نپذیرفت. در همین زمان شیخ، به طور پنهانی با علاءالدوله کاکویه فرمانروای اصفهان که مردی دانش دوست بود مکاتبه می کرد، سماءالدوله از مکاتبه ها آگاه شد و ابن سینا را دستگیر کرد و در قلعه ی فردجان به زندان افکند پس از ۴ ماه حبس و زندگی مخفیانه، به اصفهان نزد علاء الدوله رفت، و در این مدت برخی از کتاب های خود را به نام وی نوشت، و به اتمام کتاب شفا پرداخت. دانشنامه علائی و کتاب الانصاف از دستاوردهای همین دوره است.

در سالی که علاءالدوله با تاش فراش می جنگید، ابن سینا همراه وی بود، در این سال ابن سینا به مرض قولنج مبتلا شد و به درمان خود پرداخت. زمانی که علاءالدوله به همدان سفر کرد شیخ نیز با او بود، در بین راه بیماری او عود کرد، و زمانی که به همدان رسید فهمید که نیروی جسمانی خود را از دست داده و دیگر از غذا و دارو کاری ساخته نیست، بنابراین از درمان دست کشید و گفت: «مدبر تن من از تدبیر بازمانده و درمان بی فایده است». چند روز بعد یعنی آدینه ی رمضان سال ۴۲۸ هـ. در سن ۵۸ سالگی دیده از جهان فرو بست.



پس از وفات بوعلی، پیکر وی در خانه رفیق وی ابوسعید دخدوک به خاک سپرده شد. مقبره بوعلی تا دوران قاجاریه تقریباً به همان صورت ابتدایی با تغییراتی مختصرباقی بود تا آنکه یکی از شاهزادگان قاجار به نام نگار خانم که دختر عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه قاجار، بوده به دنبال فرسایش این بنا درصدد تعمیر آن برآمده و با مرمت چهار دیواری مقبره، اقدام به احداث گنبدی آجری بر روی سقف آن مینماید.

آرمگاه جدید

در سال ١٣٢٣ هجری شمسی انجمن مفاخر فرهنگی ایران به مناسبت تقارن با هزارمین سال تولد ابن سینا مصمم به تجدید بنای آرامگاه وی میگردد، بنایی که در خور شأن والای این فیلسوف و مقام علمی- فلسفی وی باشد. از بین طرح های پیشنهادی، طرح مهندس هوشنگ سیحون به عنوان طرح برگزیده اعلام و ساخت این آرامگاه نیز به وی محول میگردد.

او در آغاز، ایده کلی و خمیر مایه طرح خویش را از قدیمی ترین بنای تاریخ دار اسلامی یعنی گنبد قابوس میگیرد. و ارتفاع بسیار چشمگیر گنبد قابوس را که حدود۵۵ متر میباشد در آرامگاه بوعلی سینا به نصف تقلیل میدهد. بطوریکه ارتفاع رأس برج نسبت به کف معابر مجاوردر حدود ٥/٢٨ متر است. این کاهش ارتفاع به دلیل قرارگیری در میان یک بافت نسبتاً متراکم شهری به طوری که اگر اکنون به جای برج فعلی، برجی با ارتفاع ٥٥ متر قرار داشت، ناظرین از معابر مجاور به سهولت قادر به رؤیت کلیت بنا نبودند,۱۰  ستون حجیم سنگی سمبلی از گذشت ده قرن از تولد بوعلی به حساب میآید. پره های دوازده گانه برج واقع شده به روی بام فوقانی ضمن آنکه به منظور کاهش تأثیرات بادهای نسبتاً شدید منطقه همدان از یکدیگر فاصله یافته و برخلاف ترکهای گنبد قابوس بین آنها پر نگردیده است، باعبور از لایه های سقف به داخل فضای اصلی مقبره امتداد یافته و به روی محیط یک دایره حریم مزار شیخ را از فضای پیرامون مجزا می کند.  اختلاف سطح مزار به همراه تأثیر این فرم مدور باعث شکل گیری رواقی مزار شده که ناخودآگاه زائرین را به طواف حول آن دعوت می کند.

مقام ابن سینا

ابوعلی سینا در تاریخ علمای اسلام، تنها کسی است که به لقب شیخ الرئیس و حجه الحق، و رئیس العقلا، وشرف الملک ملقب شد و این القاب در روزگاران قدیم معانی خاصی داشته است، و به کسانی اطلاق می شود که در خور آن معانی بوده باشد.

ارزش واقعی ابن سینا مانند سایر علمای بزرگ، پس از مرگش در عالم اسلام معلوم شد، به همین جهت اغلب حکما و دانشمندان از او به احترام نام می بردند.او پس از مرگش درعالم فلسفه، طب و علوم قرون وسطی مقامی را پیدا کرد که ارسطو پس از مرگ خویش پیدا کرد.

ابن سینا نه تنها در شرق بلکه در غرب نیز مورد قبول واقع شد. نویسندگان دایره المعارف بریتانیا در شرح احوال او آورده اند: «این یک حقیقت متحدالقول است که بوعلی از قرن دوازدهم تا قرن هفدهم میلادی تنها راهنمای علم طب بوده است، و کتب او در دانشگاه های اروپا تدریس می شد و کتاب قانون او تا سال ۱۶۵۰ در دو دانشگاه مون پلیه و لوون تدریس می شد. هم چنین این کتاب شانزده دفعه درقرن پانزدهم و بیست دفعه در قرن شانزدهم به لاتین ترجمه و چاپ شد».

از عهد بوعلی تا زمان حاضر در پهنه وسیع ممالک اسلامی، فیلسوف بزرگی چون بوعلی سینا که مورد توجه خاص و عام باشد پا به عرصه وجود ننهاد. بوعلی سینا تنها عالمی بود که در شرح و توضیح مطالب ارسطو پای را در مرحله ای نهاد که از آن بالاتر ممکن نبود. بنابراین جای تعجب نیست که در طی قرن ها بعد از او طالبان علم، تمام وقت خود را صرف فراگرفتن کتب و رسالات او و توضیح و تشریح مطالب وی نمایند.

ابن سینا با داشتن مقامی والا در فلسفه و ماوراالطبیعه به مثابه ی یکی از حلقه های زنجیری طلائی به شمار می رود که مردانی چون ارسطو، فلوطین، یوحنای دمشقی، الفندی، فارابی و پس از آنها ابن رشد، موسی ابن میمون و طوماس اقوئین را به یکدیگر مرتبط می سازد.

تمانی شهرهای کشور خصوصا شهر های بزرگ تلاش دارند یک روز را در تقویم رسمی به عنوان روز ملی خود معرفی کنند در همدان نیز با توجه به بررسی های انجام شده زادروز حکیم بوعلی سینا انتخاب شد که از این ظرفیت برای معرفی همدان استفاده شود .

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید