تعریف و تحلیل مفهوم افشاگری، نخستین مسئلهی این مقاله است. پس از آن تبیین یکی از مهمترین و راهگشاترین تقسیم بندیها از انواع افشاگری موضوع بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه، تاریخچه مختصری از افشاگری، فضا و عواملی که افراد را در معرض این پدیده قرار میدهد، مبحث دیگری است که شاکله این نوشتار را قوام بخشیده است در گام بعدی به طور اخص به افشاگری ادوارد اسنودن پرداخته میشود آخرین مبحث این نوشته شش ویژگی اخلاقی، به عنوان معیارهای یک افشاگری اخلاق مدار معرفی میشود که رعایت آنها میتواند مضرات افشاگری را به حداقل و منافع آنرا به حداکثر برساند.
به گزارش روزانه نیوز، *فاطمه صنیعی وحید در مقاله ای در خصوص افشاگری آورده است: با وجود افشاگریها و رسوا سازیهای گاه و بیگاه و پوشش گسترده، رسمی و غیر رسمی رسانه ای، ماجرای افشاگری چندان در حوزه علوم انسانی و اجتماعی مورد واکاوی قرار نگرفته است. مشخصا در ایران، تحلیل علمی مقوله مهم و پیچیده افشاگری چندان مورد توجه نبوده. مثلا، در یک مقاله به عوامل موثر بر افشاگری اطلاعات محیط زیستی و در مقاله دیگری به پیامدهای جسمی و عاطفی افشاگری سازمانی در میان پرستاران پرداخته شده است. جامعه شناسی افشاگری، روان شناسی افشاگری، اقتصاد افشاگری، حقوق و مقرارات افشاگری، فلسفه و پدیدار شناسی افشاگری و نهایتا اخلاق افشاگری، موضوعاتی هستند که باید مورد تحلیل هرچه بیشتر قرار بگیرد. البته تحلیل بهتر در هر یک از زمینههای مذکور، مستلزم تحقیق بیشتر در دیگر زمینههای مورد اشاره است. تعریف و تفاوت افشاگری با سرقت اطلاعات، درز یا نشت اطلاعات و گروگان گیری یا گروکشی اطلاعات در چیست؟ آیا گسترش فرهنگ افشاگری، حاکی از فساد گسترده است یا نشانهای از سلامت جامعه؟ اما بحث اصلی این نوشته درباره افشاگری ادوارد جوزف اسنودن است، افشاگر فعلی که به طور عمدی اسناد NSA را در سال ۲۰۱۳ افشا کرد.
تعریف افشاگری
اصطلاح «whistleblowing» که افشاگری، کلمه رایج آن در فارسی است، در اصل یک اصطلاح آمریکایی است. البته ریشه آن به عرف و شیوه افسران بریتانیا باز میگردد که با دیدن یک عمل خلاف، در سوت خود میدمیدند گویی افشاگر همانند کسانی است که از سر انجام وظیفه، به محض مشاهده یک رفتار نادرست، سوت قانون را به صدا در میآورد. معمولا در مقام تعریف افشاگری، چهار مولفه را از اجزا ضروری این پدیده قلمدادمی کنند:
۱- قصد و اراده یک فرد برای عمومی سازی اطلاعات؛
۲- انتقال اطلاعات به طرفهایی بیرون از یک نهاد و ثبت و نشر آنها در فضای عمومی؛
۳- دلالت اطلاعات انتقال یافته بر سو عملکرد بالقوه یا بالفعل آن در نهاد ها؛
۴- عضویت کنونی یا پیشینی فرد افشاگر در آن نهاد.
از عناصر چهار گانه بالا نتیجه میگیریم که درز اتفاقی یا تصادفی اطلاعات به بیرون، مصداق افشاگری نیست و باید بر اساس یک طرح و برنامه خاص این اتفاق رقم خورده باشد. پس اگر یک هکر به صورت اتفاقی اطلاعات یک شرکت را به دست بیاورد یا یک دزد، اطلاعات یک بنگاه را بدون هدف قبلی و تصادفا تصاحب کند، عمل افشاگری محقق نشده است.
همچنین، صرف انتقال اطلاعات به بیرون و عدم ثبت یا انتشار آن در فضای عمومی به معنای افشاگری نیست. مثلا، کارمند یک بنگاه اقتصادی به صرف خروج و نگهداری اطلاعات محرمانه شرکت در منزل یا رایانه شخصی اش افشاگر محسوب نمیشود. لازمه عمل افشاگری این است که اطلاعات استخراجی، در جایی ثبت و ضبط شود که همگان بتوانند آنرا مشاهده کنند. مثلا در یک پایگاه اینترنتی یا در یک شبکه مجازی یا یک نشریه. (براساس مولفه دوم)
این را باید بدانیم که حتی کسی با طرح قبلی، اطلاعات محرمانهای را از یک نهاد خارج سازد و آنرا اعلام کند، هنوز پدیده افشاگری محقق نشده است چرا که این اطلاعات، زمانی مصداق اطلاعات افشا شده محسوب میشوند که بر یک روال یا اتفاق اخلاقا یا قانونا نادرست در آن نهاد دلالت نمایند. بنابراین، اگر کسی با لحاظ همه شرایط قبلی، اطلاعات یک نهاد را بر ملا کند، اما مضمون این اطلاعات، حاکی از هیچ رویداد یا روند نادرستی نباشد، نمیتوان نام این عمل را افشاگری نهاد. (براساس مولفه سوم).
اما آیا هرکس کسی که اطلاعات محرمانه یک نهاد را، براساس شرایط پیش گفته، بدزدد یک افشاگر قلمداد خواهد شد؟ خیر. افشاگر باید فعلا یا قبلا عضوی از نهادی بوده باشد که اطلاعات آنرا فاش میسازد. پس اگر یک روزنامه نگار سمنج و با شجاعت یا یک هکر جویای نام حقیقت محرمانههای یک سازمان را علنی کند هنوز پدیده افشاگری رخ نداده است (براساس مولفه چهارم).
مجموعا میتوان گفت: عمل افشاگری عبارتست از: «انتشار عمومی اطلاعات یک نهاد، با مباشرت یا مساعدت عمدی یکی از اعضای فعلی یا قبلی آن و با هدف نشان دادن سو عملکرد بالفعل یا بالقوه آن نهاد».
حال میتوانیم انواع افشاگری، تاریخچه، زمینه و موانع تحقق آن را بدانیم چیست؟
افشاگری درونی و افشاگری بیرونی
این انتخاب همواره پیش روی یک افشاگر قرار دارد تا سو عملکرد پنهانی را به افراد یا بخشهایی در درون یا بیرون نهاد مربوطه انتقال دهد. همین مسئله ما را با دو نوع افشاگری مواجه میسازد. افشاگری درونی و افشاگری بیرونی. مزیت افشاگری درونی این است که به نهادها این فرصت را میدهد تا پیش از برملا کردن حقایق بدنامیهای ناشی از آن، به نوعی مشکل را حل کنند. اما حقیقت تلخ این است که این نوع افشاگری رواج چندانی ندارد و کمتر مورد استقبال افشاگران قرار میگیرد. افشاگری بیرونی تا حدی خطرناک است و میتواند کلیت یک نهاد یا ساخت اجتماعی را در هم بریزد و هر قدر که زمینه آن کمتر فراهم شود، برای افشاگران و افشا شوندگان بهتر خواهد بود.
زمینه افشاگری
برخی تحقیقات نشان میدهد یک محیط کاری که رفتارهای دگر خواهانه و نوع دوستانه در آن به مرور به یک هنچار و روال تبدیل شده باشد بیشتر مستعد افشاگری خواهد بود. در واقع این محیط و فضای مثبت کاری است که افراد را تدریجا حساس ساخته و در معرض انجام عمل افشاگری قرار میدهد. همچنین، احتمال افشاگری در میان کارمندان جوانتر و کم سابقهتر نیز کمتر از دیگران است. این نکته موید این است که زمینه افشاگری در طول زمان افزایش خواهد یافت. با این وجود نمیتوان واقعا تعیین کرد که خصوصیات نوعی یا قابل پیش بینی افشاگران چیست. یعنی نمیتوان دقیقا روشن کرد که چه کسی، با چه ویژگی، در چه فضاهایی و چه مکانهایی دست به افشاگری میزند.
افشاگری در دوران معاصر
در دهه اخیر، افشاگری به پدیدهای فراگیر و جهانی مبدل شده است. مسئلهای که دیگر محدود به دایره دعاوی حقوقی نیست و به واسطه نام هایی، چون ادوارد اسنودن و جولیان آسانژ، دستمایه اخیار و عناوین صفحات اول روزنامهها و پایگاههای اینترنتی و مباحثات سیاسی، تاریخی و … شده است.
میتوان گفت: در دوران حاضر، دست کم در سطح افکار عمومی، افشاگری چندان پدیده مذموم و مشکوکی قلمداد نمیشود. حتی میتوان گفت در دنیای کنونی، افشاگری نوعی کنش قهرمانانه به حساب میآید. افشاگر دیگر یک خائن، نفوذی، جاسوس یا پیمان شکن محسوب نمیشود بلکه کسی است که خطر را بر حذر ترجیح داده، موقعیت و امنیت خود را با حقیقت معامله کرده است.
اهمیت افشاگری
طبق گزارش انجمن بازرسان تقلب گواهی شده (ACFE) درباره تقلبها و سوءاستفادههای شغلی ۲۰۱۲ به رغم وجود سازوکارهای گوناگون برای پیشگیری و کشف تقلب – مثل، حسابرسی داخلی، حسابرسی مستقل، کنترل داخلی و… – باز هم متداولترین روش کشف تقلب در سازمانها از راه افشاگری است. نزدیک به نیمی از موارد تقلبهایی که کشف میشوند از راه خبررسانی یک کارمند، فروشنده، یا دیگر افشاگران برملا میشوند.
ادوارد اسنودن
ادوارد اسنودن نامی است که در چند سال گذشته برای دولت آمریکا یک کابوس تمام عیار به همراه داشته، اما در عین حال برای برخی نقاط این کره خاکی از جمله کشورهای آمریکای لاتین، فرصتی فراهم کرد تا روحیه ضد آمریکایی شان با توجه به گفتههای اسنودن مجدداً با صدای بلند فریاد بزنند. اسنودن کارمند سابق سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده بود که در سال ۲۰۱۳ اسناد کاملاً محرمانهای از جاسوسی دولت ایالات متحده از شهروندانش را منتشر کرد و دردسرهای فراوانی برای این کشور بوجود آورد.
افشاگریهای ادوارد اسنودن از عملیات عظیم «جاسوسی و مراقبت در سطح جهانی» و پریزم پرده برداشت. بنا به مدارک اسنودن، این برنامهها که شامل جاسوسی از مردم عادی و شخصیتها در مکالمات تلفنی، ایمیل و موتور جستجوی اینترنت در تمام کشورها و بدون رعایت مرزهای سیاسی صورت میگیرند، در درجه اول توسط آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا انجام میشوند. گروه فایو ایز، دولتهای اروپایی و شرکتهای تلفن نیز همکاری مستقیم و نزدیکی در این جاسوسیها دارند. افشاگریهای اسنودن آغاز رسانهای شدن اطلاعات مربوط به افشاگریهای جاسوسی گسترده بود.
ادوارد اسنودن کارمند سابق بوز آلن همیلتون و پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا، پیشتر برای کامپیوترسازی دل و سازمان سیا نیز کار کرده بود.
در ۲۰ مه ۲۰۱۳ اسنودن از محل کارش که تأسیسات متعلق به آژانس امنیت ملی آمریکا در هاوایی بود به هنگ کنگ پرواز کرد و در اوایل ژوئن هزاران مدرک طبقهبندی شده آژانس را در اختیار روزنامهنگاران گلن گرینوالد، لورا پویترس و اون مک اسکلین قرار داد. هنگامیکه مطالب در روزنامه گاردین و واشنگتن پست به چاپ رسیدند اسنودن مورد توجه خبرگزاریهای بینالمللی قرار گرفت. مدارک بیشتری بعداً توسط اشپیگل و نیویورک تایمز انتشار یافتند. در ۲۱ ژوئن ۲۰۱۳ وزارت دادگستری ایالات متحده اسنودن را به دو جرم متهم نمود اول؛ نقض قانون مربوط به جاسوسی، دوم؛ سرقت اسناد متعلق به دولت آمریکا یا متعلق به یک دولت خارجی متهم کرد.
سند فوق سری که توسط اسنودن در اختیار روزنامه گاردین قرار گرفت، نشان میدهد که سازمان امنیت ملی ایالات آمریکا این اختیار قانونی را داشته تا بدون نیاز به حکم قضایی، اقدام به جاسوسی از ایمیل ها، پیامکها و «مکالمات تلفنی» شهروندان آمریکایی کند. این قانون که در سال ۲۰۱۱ میلادی به تصویب رسیده در تضاد با اظهارات باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و سایر مقامهای اطلاعاتی در کنگره و سنا مبنی بر حمایت و حفاظت دولت از حریم خصوصی شهروندان این کشور است. بر اساس این قانون اطلاعات مربوط به شهروندان آمریکایی که ارتباط مستقیمی با اهداف خارجی دارند نیز توسط سازمان امنیت ملی آمریکا بدون اخذ حکم قانونی و قضایی قابل جمعآوری و جاسوسی بودهاست. جمعآوری اطلاعات شهروندان آمریکایی بر اساس بند ۷۰۲ اصلاحیه قانون موسوم به «فیسا» از سوی سازمان امنیت ملی آمریکا انجام شدهاست تعدادی از اسناد که در تاریخ ۱۵ اوت ۲۰۱۳ توسط اسنودن در سایت اینترنتی واشینگتن پست منتشر شد فاش کرد که روش جمعآوری اطلاعات اتباع آمریکایی و افراد خارجی در خاک آمریکا از طریق کنترل مکالمات تلفنی و پیامهای ایمیلی ناقض قانون اساسی آمریکا بودهاست.
در ۲۳ اوت ۲۰۱۳ روزنامه بریتانیایی ایندپندنت در تیتر نخست خود نوشت:
بریتانیا تشکیلاتی بزرگ در یکی از کشورهای خاورمیانه دارد تا بهطور گسترده تلفنها، ایمیلها و دیگر تبادلات اطلاعاتی در منطقه خاورمیانه را مورد شنود قرار دهد. از میان اسناد افشا شده توسط ادوارد اسنودن درباره فعالیتهای جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا اطلاعاتی وجود دارد که نشان میدهد این تشکیلات قادر است با قرار گرفتن در مسیر فیبرهای نوری به اطلاعات در حال مبادله به واسطه آنها رخنه کند. اطلاعات به دست آمده از این راه در مرکز دولتی ارتباطات بریتانیا بررسی میشوند و نتایج آن در اختیار آژانس امنیت ملی آمریکا قرار میگیرد.
تشکیلات جاسوسی بریتانیا در یک کشور خاورمیانهای (که نامش فاش نشده) به کابلهای زیر دریا دسترسی دارد و همه اطلاعاتی که از طریق آنها مبادله میشده در رایانههای بزرگ ویژه ذخیرهسازی اطلاعات کپی میشدهاند. اطلاعات ذخیرهشده بعدتر در صورت نیاز در موارد مشخص مورد بازیابی قرار میگرفتند.
روزنامههای گاردین انگلیس، واشینگتن پست آمریکا و ایندپندنت بریتانیا شیوههای مؤسسه امنیت ملی آمریکا را برای شنود مکالمات تلفنی و الکترونیکی که اسنودن فاش کردهاست، منتشر کردند.
سوابق شغلی
در ۷ مه ۲۰۰۴ اسنودن به نیروی ذخیره ارتش ایالات متحدهوارد شد و به عنوان «نیروی ویژه» مورد آموزش قرار گرفت، اما تعلیمات آموزشی را به پایان نرساند. او گفت:مایلم در عراق بجنگم، زیرا میخواهم بهعنوان یک انسان به آزاد شدن ملت این کشور از یوغ ستم کمک کنم. او پس از شکستن هر دو پایش در طی یک عملیات آموزشی، در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۴ از خدمت معاف شد. سپس او به مدت کمتر از یکسال بهعنوان «متخصص امنیتی» مرکز مطالعات زبانشناسی دانشگاه مریلند که یک تأسیسات غیر طبقهبندی شدهاست، به کار مشغول گشت. (در ژوئن ۲۰۱۴ اسنودن به وایرد گفت که آنجا یک تأسیسات کاملاً محرمانه بود که برای کار کردن در آن کارمندان تحت کنترل جدی سوابق امنیتی قرار میگرفتند و بایست از آزمایش دستگاه دروغ سنج پلی گراف میگذشتند). اسنودن در ۲۰۱۳ توسط بوز آلن همیلتون برای پیمانکاری در آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا استخدام شد. البته اسنودن پیش از آن در شرکت کامپیوترسازی دل و سازمان سیا کار کرده بود.
آزادسازی مدارک آژانس امنیت ملی
روزنامهنگار نیویورک تایمز جیمز رایزان بیان داشت که ادوارد اسنودن تصمیمش را مبنی بر افشای اسرار آژانس امنیت ملی آمریکا بهطور تدریجی و حداقل از زمان کارش در شعبه سازمان سیا واقع در ژنو، اتخاذ نمود. اسنودن ابتدا باگلن گرینوالد روزنامهنگار گاردین در اواخر ۲۰۱۲ ارتباط حاصل کرد. او با گرین والد بهطور ناشناس تماس گرفت و گفت که مدارک حساسی در اختیار دارد که میخواهد آنها را به اشتراک بگذارد. گرین والد تدابیر امنیتی اسنودن مثل استفاده ازایمیلهای رمزی را پر دردسر و کسلکننده یافت. سپس اسنودن با یک تهیهکننده فیلمهای مستند بنام لورا پویترس در ژانویه ۲۰۱۳ تماس گرفت. گرین والد همکاریاش با اسنودن را از فوریه یا آوریل ۲۰۱۳ پس از ملاقاتش با پواتراس در نیویورک آغاز کرد؛ هنگامیکه اسنودن شروع به ارسال مدارک به ایشان نمود ارتباطات اینترنتیاش را با ایمیلهای رمزی انجام میداد و مخصوصاً خواسته بود که اظهاراتش را به عنوان «نقل قول» و استفاده از نام او در متن مشخص نکنند تا خطر شناسایی از طریق «سبک نگارش» را کاهش دهد. بارتون گلمن، روزنامهنگار واشینگتن پست میگوید: اولین «تماس مستقیم» آنها در ۱۶ مه ۲۰۱۳ صورت گرفت. اسنودن زمانی به سوی گرین والد رفت که واشینگتن پست از تضمین چاپ ۴۱ اسلاید پاورپوینت او در ۷۲ ساعت امتناع ورزید و همچنین نتوانست مدارک مربوط به پریزم را با کد رمزی که اسنودن میخواست آنلاین بگذارد تا بدین ترتیب اسنودن بتواند متعاقباً هویت خود را به عنوان عامل نشت اطلاعات اثبات کند. اسنودن اعلام کرد:میدانم که این عمل برای من ناراحتی به بار خواهد آورد و تسلیم این اطلاعات به مردم پایان کار من خواهد بود.
همچنین به گلمن گفت: که روزنامهنگارانی که با او همکاری میکنند تا قبل از انتشار مدارک در خطر مرگ از جانب سازمانهای امنیتی آمریکا خواهند بود؛ «چنانچه بدانند که شما تنها نقطه ضعف افشای این مدارک هستید و در صورت متوقف کردنتان، آنها تنها مالک اسناد باقی خواهند ماند.» در مه ۲۰۱۳ او موفق به اخذ مرخصی به بهانه درمان صرع شد و مرکز آژانس امنیت ملی آمریکا در هاوایی را ترک کرد. در اواسط ماه مه، اسنودن یک مصاحبه آنلاین با پواتراس و جیکوب اپلبام انجام داد که دراشپیگل به چاپ رسید. پس از افشای اسناد کپی شده، اسنودن قول داد افشاگریهای مهمتری در راه خواهند بود. در ژوئن ۲۰۱۳ او گفت:آنچه که هماکنون میتوانم بگویم این است که دولت ایالات متحده دیگر قادر نیست نه با زندانی کردن یا قتل من بر این مطالب سر پوش بگذارد. حقیقت در راه است و متوقف نخواهد شد.
پرده برداری از اسرار
روند انتشار مدارک نشت شده، جزئیات تاریک و ناشناخته دستگاه «جاسوسی بینالمللی گسترده» و افشاگریهای جاسوسی گسترده آشکار ساختند که سازمان امنیت ملی آمریکا با همکاری تنگاتنگ گروه فایو ایز از جمله: استرالیا، بریتانیا و کانادا عمل میکند.
۵ ژوئن ۲۰۱۳، گاردین اعلام داشت که مستندسازی وجود و عملکرد برنامه «جاسوسی گسترده جهانی» را شروع کردهاست. این مستندسازیها یک سال طول کشیدند. اولین برنامهای که میبایست افشا میشد، پریزم بود که با تأیید دادگاه اجازه بازرسی حسابهای گوگل و یاهو شهروندان آمریکا را میداد، برنامه پریزم توسط دو نشریه واشینگتن پست و گاردین با فاصله یکساعت از یکدیگر منتشر گردید. بارتون گلمن از واشینگتن پست اولین روزنامهنگاری بود که اسناد اسنودن را افشا ساخت. او گفت دولت آمریکا با اصرار از او خواست که نام شرکتهای درگیر در برنامه پریزم را منتشر نکند، ولی گلمن تصمیم گرفت که ذکر نام شرکتها باعث خواهد شد که واقعیت بهتر برای مردم آمریکا محسوس شود.
این گزارش همچنین از پروژه اطلاعاتی تمپورا خبر میداد. برنامه جاسوسی ستاد ارتباطات دولت انگلیس که معادل و همکار آژانس امنیت ملی در آمریکا است. گزارش اصلی ستاد ارتباطات دولت انگلیس شامل جزئیات عملیات مرکز دادههای تلفنی آژانس، خبر چین بیکران و یک دستور محرمانه دادگاه به شرکت تلفن ورایزن کامیونیکیشنز مبنی بر تحویل میلیونها سوابق تلفنی شهروندان آمریکایی به آژانس امنیت ملی آمریکا، بهویژه تحویل سوابق مکالمات شخصیتهای مهم دنیای تجارت و سیاست به این سازمان بود. یکی دیگر از پروژههایی که علنی شدند، پروژه ایکس کی اسکور بود؛ یک نرم افزار تجزیه و تحلیل که با آن میتوان تقریباً هر حرکتی را که در اینترنت صورت گرفته جمعآوری و بایگانی نمود. گاردین میگوید که ایکسکیاسکور یکی از بحث برانگیزترین اظهارات اسنودن را روشن میکند: «من از میز کارم میتوانستم هر کسی را بر روی نوار ضبط کنم. شما یا حسابدارتان تا یک قاضی فدرال یا حتی شخص رئیسجمهور، چنانچه فقط یک آدرس ایمیل شخصی دراختیار میداشتم.» بنا به افشاگریهای اسنودن آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا مشغول جمعآوری میلیونها ایمیل و لیست مخاطبین پیامک ها، مطالعه ایمیلها، ردگیری موقعیت جغرافیایی تلفنهای همراه و تخریب رمزگذاریهای کاربران با استفاده از نرمافزار رمز شکن بولران بودهاست. آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا همچنین از کوکیهای (کی اچ تی تی پی (که به منظور تجاری در اینترنت بهکار برده میشود، برای دقیقتر مشخص نمودن هدفهای جاسوسی دولت و تقویت سیستم مراقبتی استفاده میکند.
همچنین نشان داده شد که آژانس امنیت ملی آمریکا با ورود به مرکز دادههای گوگل و یاهو و با استفاده از برنامه جاسوسی و مراقبت ماسکولار از کابلهای زیر دریایی ارتباط اینترنت، اطلاعات صدها میلیون کاربر را جمعآوری میکند. بنا به اسنادی که در دسامبر ۲۰۱۳ افشا شدند؛ سازمانهای آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا، سیا، ستاد ارتباطات دولت انگلیس از کاربران زندگی دیگر، ایکس باکس لاو و دنیای وارکرفت جاسوسی مینمودند و سعی در استخدام خبرچین ازای وبگاهها را داشتهاند. مدارک منتشر شده آشکار میسازند که کارمندان این آژانس در مورد فعالیت یا علائق جنسی خوشان هم جاسوسی میکردند و این عملیات را لاواینت نام داده بودند. آژانس امنیت ملی آمریکا فعالیت جنسی آنلاین شهروندانی که بنیادگرا نام نهاده بود را تحت نظر داشت تا از آن برای بیاعتبار کردن فعالان سیاسی استفاده کند.
پس از افشاگری در باب «مروارید سیاه؛ نرمافزاری که شبکههای خصوصی را هدف قرار میدهد، آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا متهم شد که از حدود مأموریتش برای حفظ امنیت ملی فراتر رفتهاست. آژانس در برنامههای جمعآوری اطلاعات خود شرکت نفت برزل پتروبراس را هدف قرار داده بود. آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا و ستاد ارتباطات دولت انگلیس و همچنین سازمانهای خیریه نظیر یونیسف، پزشکان جهانی، و متحدینی از قبیل رئیس سازمان ملل و نخستوزیر اسراییل را نیز تحت جاسوسی قرار دادهاست. در اکتبر ۲۰۱۳، آشکارسازیهای اسنودن از جاسوسیهای ایالات متحده، تنش مهمی بین آمریکا و نزدیکترین متحدینش ایجاد نمود؛ کشورهای موضوع جاسوسی عبارتاند: از برزیل، فرانسه، مکزیک، بریتانیا، چین، آلمان، اسپانیا و همچنین ۳۵ نفر از رهبران جهانی، به ویژه آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان که در اعتراض به این عملیات اظهار نمود: «جاسوسی بین دوستان غیرقابل قبول است» و آژانس امنیت ملی آمریکا را با سازمان جاسوسی اشتازی مقایسه کرد. مدارک نشت شدهای که اشپیگل در ۲۰۱۴ منتشر کرد حاکی از این حقیقت است که آژانس امنیت ملی آمریکا از ۱۲۲ رهبر بلندپایه جهان جاسوسی کردهاست.
سند «بودجه سیاه» آژانس امنیت ملی آمریکا که واشینگتن پست پس از دریافت از اسنودن منتشر کرد، میزان موفقیت و شکست ۱۶ آژانس امنیتی آمریکا را نشان میداد و همچنین آشکار میسازد که آنها با پرداخت پول بهطور غیرقانونی به شبکه ارتباطات و مکالمات شرکتهای خصوصی فناوری نفوذ کردهاست. درسال مالی ۲۰۱۳ سازمانهای امنیت آمریکا بودجهای معادل ۵۲ میلیارد دلار در اختیار داشتند.
یک بیانیه مأموریت آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا تحت عنوان «استراتژ شنود الکترونیک ۲۰۱۲–۲۰۱۵»، بیان میدارد که این آژانس قصد دارد فعالیتهای جاسوسی و نظارتش را افزایش دهد. هدف آن «افزایش چشمگیر کنترل شبکههای بینالمللی» و «بهدست آوردن تواناییهای لازم برای جمعآوری اطلاعات از هر کسی، در هر کجا و در هر زمان» مشخص شده بود.
اسنودن در مصاحبه با تلویزیون آلمان در تاریخ ژانویه ۲۰۱۴ میگوید؛ عملیات جمعآوری اطلاعات آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا به امور امنیت ملی ایالات متحده محدود نمیشود، و آژانس را به جاسوسی صنعتی متهم نمود. او با بیان نمونه شرکت آلمانی زیمینس افزود؛ ” اگر مطلبی در زیمنس برای آمریکا مفید باشد ـ حتی بدون ارتباط با مسائل امنیت ملی ـ با آن آژانس امنیت ملی آمریکا آن مطلب را برداشت میکند. پس از این اظهارات سازمان امنیت داخلی آلمان بنا به تقاضای حزب چپ (آلمان) تحقیقاتی به عمل آورد، ولی هیچ گواه جدی مبنی بر جاسوسی صنعتی آمریکا در اپآلمان نیافت. در فوریه ۲۰۱۴، اسنودن در گواهیش در برابر نمایندگان اتحادیه اروپا در مورد ” برنامههایی که هنوز افشا نکردهاست ” چنین گفت؛ ” من تشخیص اینکه دانستن کدامیک از این اسناد اهمیت بیشتری برای مردم دارد را به وجدان روزنامهنگاران و هماهنگی با مسئولین دولت، واگذار میکنم “
در مارس ۲۰۱۴، گلن گرینوالد با افشای اسنادی در «اینترسپت» نشان داد که آژانس امنیت ملی آمریکا و ستاد ارتباطات دولت انگلیس در نظر دارند هزاران کامپیوتر را با بد افزاری بنام «توربین» Turbine آلوده کنند. در این نوشته همچنین از کوانتوم هند: QUANTUMHAND گفته شدهاست که شامل یک فیسبوک قلابی است و میتواند حائل ارتباط با سرور گردد. بنا به گزارش بدست آمده از اسنودن و منتشر شده در واشینگتن پست در تاریخ ژوئیه ۲۰۱۴، نود در صد از آنانیکه تحت جاسوسی و مراقبت در آمریکا قرار گرفتهاند شهروندان معمولی هستند که هدف تحقیقات ویژهای نبودهاند. روزنامه اظهار داشت؛ مدارک شامل ایمیل، پیامک و حسابهای آنلاینی را که کنترل کرده ا دعای اسنودن را تأیید میکنند.
در اوت ۲۰۱۴، اسنودن برای اولین بار یک برنامه جنگ سایبری بنام مانسترمایند را افشا و محکوم کرد. این نرم افزا بهطور دائم و اتوماتیک در صدد یافتن الگوهای ترددی است که میتوانند حاکی از حملات سایبری باشند. قابلیت منحصر بفرد مانستر مایند که آنرا از دیگر ابزارهای جنگ سایبری متمایز میسازد این است که نه تنها حملات سایبری را شناسایی میکند بلکه میتواند متقابلاً بدون دخالت انسان حمله را برگشت دهد. گاهی حملات سایبری با گذر از ممالک سومی که نقشی در حمله ندارند، وارد میشوند. به عبارت دیگر حملهکننده میتواند از هویت جعلی و به صورت حمله جعل ستفاده کند. برای مثال یک نفر از چین حملهاش را طوری ظاهرسازی میکند که از روسیه صورت گرفتهاست و حمله متقابل (از سوی مانستر مایند) یک بیمارستان روسیه را هدف قرار خواهد داد. بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
اسنودن میگوید: من نمیخواهم در جامعهای زندگی کنم که اعمالی، چون جاسوسی از شهروندان و پیریزم به وقوع میپیوندند. نمیخواهم در جهانی زندگی کنم که هر چیزی که بگویم یا هر عملی که انجام دهم ثبت میشود. تنها انگیزه من آگاهسازی مردم است. برای من از دیدگاه رضایت شخصی، مأموریتم تمام شده محسوب میشود. من هماکنون برندهام. به محض اینکه روزنامهنگاران کارشان را شروع کنند تمام آنچه که من میخواستم به انجام برسانم تأیید میگردد. باید بهیاد داشته باشید، هدف من تغییر جامعه نبود. من میخواستم به جامعه این فرصت را بدهم تا تصمیم بگیرد که آیا میخواهد خود را متحول سازد یا خیر. من فقط میخواستم مردم بتوانند بگویند که چگونه میخواهند دولت بر آنها حکومت کند.
در۲۲ ژوئن (۱۸ روز پس از شروع انتشار مدارک اسنودن در مورد آژانس امنیت ملی) مقامات آمریکایی پاسپورت او را باطل کردند. در ۲۳ ژوئن، اسنودن سوار هواپیمای تجاری آئروفلوت به مقصد مسکو شد در این سفر سارا هریسون از فعالان ویکی لیکس او همراهی میکرد.
در همان روز جولیان اسانژ اعلام کرد که ویکی لیکس هزینه اقامت اسنودن در هنگ کنگ و پرواز او را پرداختهاست. در اکتبر ۲۰۱۳ اسنودن گفت: که قبل از عزیمت به مسکو تمامی مدارک محرمانهای را که به همراه داشت به خبرنگارانی که در هنگ کنگ ملاقات کرده بود تحویل داده و هیچ نوع کپی برای خودش نگه نداشتهاست. در ژانویه ۲۰۱۴ در مصاحبه با تلویزیون آلمان گفت که تمام اطلاعاتش را ” به خبر نگاران آمریکایی دادهاست که در مورد مسایل آمریکا گزارش تهیه میکنند “.
در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۳، اسنودن درفرودگاه بین المللی شرمتیوو مسکو فرود آمد. ویکی لیکس اظهار داشت مقصد او جمهوری اکوادور برای تقاضای پناهندگی بود، با عبور نمودن از مسیری که مطمئن باشد یک صندلی در پروازی به مقصد کوبا رزرو (ذخیره) شده بود، ولی نتوانست آن پرواز را بگیرد. برغم اینکه هدف او تنها عبور از روسیه بود، در آنجا متوقف گشت. دولت آمریکا تصمیم گرفته بود که او مسکو بماند و پاسپورتش را باطل نمودند. اسنودن چنین توجیه میکند؛ مقامات آمریکایی میخواستند او در مسکو بماند تا بدین ترتیب او را جاسوس روسیه نمایان سازند.
تقاضای پناهندگی
اسنودن از ۲۱ کشور تقاضای پناهندگی نمود. چهار کشور اکوادور، نیکاراگوئه، بولیوی و ونزوئلا به اسنودن پناهندگی دائم پیشنهاد کردند، اما وقتی متوجه شد هیچ راه مطمئنی برای رسیدن به ندارد تصمیم گرفت در روسیه بماند و نهایت در سال ۲۰۲۰ روسیه به اسنودن اقامت دائم داد.
نتیجه گیری
بر ملا کردن هر امر محرمانهای افشاگری نمیگویند. افشاگری متضمن بیان حقایقی مکتوم و پنهانی است که دال بر یک عملکرد سو باشد. همچنین هر کسی که یک یک حقیقت تلخ و دال بر سوعملکرد را بر ملا میکند یک افشا گز نیست. ممکن است این کار در اثر درز اطلاعات یا سرقت اطلاعات رخ داده باشد. افشاگر، باید بنابر تعریف، در زمان حال یا گذشته، بخشی از مجموعهای باشد که علیه آن دست به افشاگری میزند، از همین جهت میتوان گفت: افشاگر حقیقی، سارق حقایق و اطلاعات هم نیست. بر اساس مباحث پیش گفته شده میتوان گفت که یک افشاگر مبتنی بر اخلاق، بر اساس ضوابط شش گانه ذیل انجام میپذیرد:
۱- افشاگری، آخرین راه حل قلمداد میشود؛
۲- افشاگری درونی بر افشاگری بیرونی اولویت دارد؛
۳- اسرار شخصی هیچ کسی افشا نمیشود؛
۴- افشاگری با هدف اصلاح امور انجام میپذیرد؛
۵- حتی الامکان از افشای سلیقهای و گزینشی اطلاعات پرهیز میشود؛
۶- افشای روندهای بد بر رویدادهای بد ترجیح داده میشود.
منابع و مآخذ
۱- سهرابی روح الله و پوریا تدین، ۱۳۹۶، «شناسایی عوامل موثر بر ارتقا انگیزه در افشاگری اطلاعات محیط زیستی»، فصلنامه آموزش محیط زیست و توسعه پایدار، دوره ۵، شماره ۳.
۲- غزالی محمدبن محمد، ۱۳۸۲، کیمیای سعادت، به سعی و اهتمام پروین قائمی، تهران، پیمان.
۳- نوری طبرسی، حسین بن محمد تقی، ۱۳۶۸، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۹، تحقیق موسسه آل البیت لاحیا التراث، قم، موسسه آل البیت.
۴- صادقی، مسعود، ۱۳۹۷، «تحلیل اخلاقی افشاگری»، فصلنامه علمی – پژوهشی پژوهش نامه اخلاق، سال یازدهم، شماره ۴۰.
۵- ویکی پدیا انگلیسی مقاله whistleblower
۶- Angie, Ash.۲۰۱۶, Whistleblowing and ethics in health and social care, Jessica Kingsley Publishers
۷- Bather, Andrea, Kelly Martin,۲۰۰۶, a dialectician an analysis the whistleblowing no Menon, ” AUSRALIAN ACCOUNTING REVIEW” , VOL. ۱۶NO ۱،
۸- Blass ,Thomas,۲۰۰۴,The man who shocked the world: the life and legacy of Stanley Milgram, Basic Books
۹- ۷_Donsbach, Wolfgang, ۲۰۱۵, The concise encyclopedia of communication, edited by. Wiley Blackwell
*نویسنده: فاطمه صنیعی وحید- کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی